تصویری آرمانگرایانه ازهنر متعالی
[ ]
نظریات سلحشور در مورد سینمای ایران و سینمای دینی ایده آلش
نظرات

 فیلم‌سازی ما دروغ‌محور است/ ۵ رکن سینمای دینی

 
 
 
فیلم‌سازی ما دروغ‌محور است/ ۵ رکن سینمای دینی


فرج الله سلحشور و تیمش بر مبنای نظریه ای که به گفته سلحشور از متن قرآن و حدیث گرفته شده و با بسیاری از کارشناسان دینی و هنری مطرح و مورد تأیید قرار گرفته، اقدام به آموزش افرادی با تخصص های مختلف در حوزه سینمای دینی مشغول اند. گو اینکه مشکلات مالی بر سر راه این کار بزرگ قرار دارد اما این مانع نتوانسته است عزم سلحشور و همکارانش را برای ایجاد موج سینمای دینی متزلزل کند.

به متن مصاحبه ای که باایشان انجام شده توجه بفرمائید:

 می گویند آقای سلحشور نگاهش در حوزه فیلمسازی تنها ساخت فیلم هایی نظیر حضرت یوسف، مریم و... است. درصورتی که در حوزه مسائل دینی می توان به موضوعات دیگری هم پرداخت؟

فیلمهای هالیوود بر ۵ رکن استوار است

سلحشور: نه خیر. قصه روز هم می تواند دینی باشد. ما قصه جنگی، تاریخی، خانوادگی، اجتماعی، حتی کمدی هم می توانیم داشته باشیم، به شرطی که نگاه، نگاه مذهبی باشد. ما باید معیار داشته باشیم.

الان فیلمسازی هالیوود بر دنیا حکومت می کند از جمله بر فیلمسازی ایران. فیلمهای هالیوود تقریبا بر ۵ رکن استوار است:

۱) دروغ: می گویند یک قصه ای سرهم کن بیار. قصه ای که انسان سر هم می کند غیر از دروغ چه می تواند باشد؟ ممکن است بگویند خلاقیت. خلاقیت هم اگر سرهم کردن باشد دروغ است. خلق دروغ هم دروغ است. از چیزی که نیست، ساختی. خلاقیت هم اگر به هم بافته باشد می شود دروغ.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000343/nf00343897-2.jpg

 با این دیدگاه که همه رمانها و داستان دروغند.

سلحشور: بله دروغند اما، دروغ ها دوگونه اند. یک دروغگو متصل به حق است. قصه را برای بافتن یا قصه خلق نمی کند. دنبال ایجاد محملی است برای بیان یک حقیقت. مانند داستانهای مولانا. گاهی قصه را خلق می کنی بنام تمثیل که این تمثیل یک حقیقتی را بیان کند. اما دروغ گاهی برای دروغ است.

 گاهی بر اساس شواهد قصه می نویسیم؟ مانند فیلم "فصل کرگردن" که یک قصه ای است ضد ایرانی و نویسنده و فیلمساز مدعی است بر اساس شواهد است؟

چون غرب، خدا، مکتب و مذهب به شکلی که ما داریم ندارد؛ ناخوداگاه مجبورند نظر شخصی خود را وارد کنند و دنیا را به لجن می کشند

سلحشور: اینجا زاویه نگاه مطرح می شود.می گوید من بر اساس شواهد ساختم. اما آن نگاه، نگاه بیماری است. بله تو شواهدی را بیمارگونه داری نقل می کنی و این بیماری را به جامعه منتقل می کنی. ممکن است فیلمسازانی هم باشند که بر اساس واقعیت بسازند.

۲) انسان محور است. اومانیسم. یعنی از فیلمساز سئوال می کنید این فیلم را چرا اینجوری ساختی، با واقعیت همخوانی ندارد، می گوید این فیلم منه. این نگاه منه. یعنی فیلمساز عقاید شخصی خودش را در فیلم وارد می کند. این یک فرهنگ رایج در غرب است. چون خدا، مکتب، مذهب و .. به شکلی که ما داریم غرب ندارد. ناخوداگاه مجبورند نظر شخصی خود را وارد کنند و دنیا را به لجن می کشند. چون دینی که به آن بتوانند استناد کنند ندارند.

۳) فیلمسازی موجود بر اساس مادی گرایی است. ماتریالیسم. می گوید هستی یک ماده است و پشت آن خدایی نیست. جشنواره شهرت، محبوبیت و ....یعنی مادیات، انگیزه فیلمسازی است. فیلمساز، آمده خودش را به جامعه القا کند. یعنی واقعیات جامعه دلش را بدرد نیاورده که فیلم بسازد.

هر چه فیلمساز توهم بیشتر داشته باشد فیلمسازتر است!

۴) درام: یعنی گره ای را در فیلم ایجاد می کنیم و در انتها باز می کنیم. در اکثر موارد این درام یک حالت مالیخولیایی و خارج از عقل و منطق پیدا می کند. این ماورایی است که یک نفر برود توی یک لشکر، همه را بکشد و زنده بیرون بیاید. یا حیوانات در ارباب حلقه ها و اینها با اسم جذابیت که البته ریشه در توهم دارد سعی در جذب مخاطب دارد. هر چه فیلمساز این توهم را بیشتر داشته باشد او فیلمسازتر است.

 مگر اشکالی دارد اگر می خواهی یک موضوعی را عنوان کنی در آن تخیل هم باشد؟ در فیلمهای جنگی خودمان هم گاهی از این اغراقها وجود داشت. نگاه شما به جذابیت چیست؟ برخی می گویند شما قائل به کشش در درام نیستید؟

اگر دقت کنید درسریال یوسف یک صحنه که با عقل و منطق همراه نباشد نداریم. جذابیت هم داشت. حتی در صحنه های اکشن، برای اینکه به تماشاگر بگویم اینکه می گویند اکشن جذابیت دارد، غلط است و می تواند اکشن نباشد اما جذابیت باشد این صحنه ها را کمرنگ کردم.

برای جذابیت باید مرتب دُز توهم را ببری بالاتر!

یک گل را ببینید اوایل برای شما جذابیت دارد بعد جذابیتش پس از یک هفته از بین می رود. جذابیتهای ظاهری نیز اینگونه است. بروسلی میرفت داخل یک لشکر و همه را می کشت. چون برای جذابیت باید مرتب دُز توهم را ببری بالاتر. قبلا دو تا ماشین تصادف می کردند جذابیت داشت الان باید ۱۰۰ تا ماشین تصادف کند تا جذابیت داشته باشد. حالا به نظر شما چه چیزی باعث می شود جذابیتهای یک زن و شوهر از بین نرود: عشق.

جذابیتهای سینما اگر از ظاهرعبور کند و به باطن برسد هیچوقت تکراری نمی شود و همیشه جذابیت خواهد داشت. سینمای غرب چون ظاهری است هیچوقت جذابیت ماندگار نخواهد داشت.

۵) قصه: قصه زیبا. ما دنبالش هستیم اونها هم همینطور. ما در قصه ها روح و درون مایه قصه برامون مهمه، اما برای آنها ظاهر مهم است. قصه یوسف را همه می دانند چرا دنبال می کنند، چون دنبال نهفته های آن هستند. از این مهمتر روح است.

البته ممکن است یک نفر پیدا شود و نکات دیگری هم پیدا کند و تفسیر جدیدی هم ارائه دهد.


اگر بپذیریم همه آنچه در دنیا اتفاق می افتد، خدا در آن دست دارد باید بپذیریم قصه واقعی را هم خدا می نویسد

 برای سینمای ایران چه؟ ارکانی تعریف شده است؟


سلحشور: برای سینمای ایران هم ۵ رکن تعریف کرده ایم:

۱) واقعیت: قصه های واقعی. چرا قصه های واقعی می تواند یکی از ارکان باشد؟ چون قصه واقعی را خدا می نویسد. این را آیت الله حائری شیرازی گفت. اگر بپذیریم همه آنچه در دنیا اتفاق می افتد، خدا در آن دست دارد باید بپذیریم قصه واقعی را هم خدا می نویسد.

قصه های غیر واقعی که تمثیلات است را باید عالم دینی بنویسد. یک دانشجویی که تازه فارغ التحصیل شده علم دینی، روانشناسی، جامعه شناسی و ... ندارد اگر قصه بنویسد نمی تواند قصه واقعی باشد.

وقتی می گویید واقعی یعنی باور پذیر؟

سلحشور:
 نه. یعنی قصه، مستند به آنچه رخ داده است باشد. آنچه اتفاق افتاده است.

علت اینکه سریال یوسف می رود به سراسر دنیا و همه به آن واکنش نشان می دهند، نشان از این دارد که پیوندی بین فطرت انسانها با حقیقت این قصه برقرار شده است

 خب. فیلمهایی مانند "کلید اسرار" یا "شاید برای شما هم اتفاق افتاده است" چون باور پذیر است پذیرفته ایم، از کجا معلوم است که بر اساس قصه واقعی اتفاق افتاده یا ارباب حلقه ها را اگر نمی پذیریم چون برای من باور پذیر نبوده است؟ دنبال سند نمی رویم!

سلحشور:
 ما به این باورپذیر نمی گوییم. باورپذیری جز ذات قصه واقعی است. یعنی فطرت انسان را خدا به گونه ای ساخته که اگر واقعیت را به او بگویید می پذیرد و قصه دروغ را نمی پذیرد. چون فطرت انسان با واقعیت پیوند خورده است. انسان می فهمد که این واقعی است یا ساخته ذهنی فیلمساز است.
علت اینکه سریال یوسف می رود به سراسر دنیا پیر و جوان شیعه و سنی، حتی کودک ۲ ساله به آن واکنش نشان می دهد، نشان از این دارد که پیوندی بین فطرت این انسانها با حقیقت این قصه برقرار شده است.

چرا ما برای رسیدن به امیال شخصی خود ذهن میلیونها نفر را خراب می کنیم؟

بخشی از قصه واقعی مربوط به مستندات است. می شود در حوزه ادبیات داستانی دروغهایی که واقعی نبوده اما زمینه ساز حقیقتهایی باشد بیان شود؟

سلحشور:
 این موضوع را باید جدا کنیم. واقعی و غیر واقعی. غیر واقعی مثل تمثیل. مثل قصه های مولانا. قصه غیر واقعی را باید اهلش بگوید.

در فیلمی که می سازیم چنان عربده هایی زن و شوهر بر سر هم می زنند که ما در دنیای واقعی نداریم

 اینجوری که خیلی ها حذف می شوند

سلحشور:
 بله. ما فیلم می سازیم که میلیونها نفر ببینند. چرا ما برای رسیدن به امیال شخصی خود ذهن میلیونها نفر را خراب می کنیم؟ ما که هنوز دست چپ و راست خود را نمی شناسیم چگونه به خود اجازه می دهیم فیلمسازی کنیم آن هم با ذهن بیمار.

قصه های واقعی را خدا باید بگوید یا انسانهای خدایی. چون این قصه و فیلمنامه باید جامعه را هدایت کند. به نظر شما چون اروپا و آمریکا می خواهند دنیا را بگیرند ما هم در داخل باید همین کار را بکنیم. نه! ما جمهوری اسلامی هستیم. ما خدا و پیغمبر و کتاب و اهل بیت داریم. حتی در کشور ما زن و شوهر سعی می کنند بلند حرف نزنند که مبادا روی بچه ها تاثیر بگذارد، اما ما فیلم می سازیم چنان عربده هایی زن و شوهر بر سر هم می زنند که ما در دنیای واقعی نداریم. حالا روابط زننده و مبتذل در فیلمها بماند.

همانطور که اجازه نمی دهیم هر کسی به حوزه علمیه برود و عالم دینی شود و تربیت جامعه را به عهده بگیرد، درباره فیلمساز هم باید همین سخت گیری را داشته باشیم. فیلمساز مبلغ دین است. باید انسان صالح باشد. حتی اگر کمدی و پلیسی بسازد.

۳) معناگرایی: ما به ارزشها و معنویت بپردازیم. ما در فیلم باید به ترویج ارزشها بپردازیم. فیلمساز نباید برای رسیدن به آمال و آرزوهای خودش فیلم بسازد، برای خدمت به دین و جامعه اش باید فیلم بسازد.

در جشنواره های مختلف چند سالی است بخش معناگرا گنجانده شده و حوزه هنری هم مدعی است که در این بخش پیشرو است. این همان معنا گرایی است که شما می گویید؟

سلحشور: 
این ها فقط اسمش معناگرایی است.

تعریف ما از معناگرایی چیست؟ چون هالیوود هم مدعی است فیلم معناگرا می سازد.

سلحشور:
 متر مشخص ما دین است. فیلمی که تربیت و دستورات دینی را آموزش دهد. اخلاق دینی را آموزش دهد. نه اینکه آنچه من تشخیص می دهم. آنچه من می فهمم! آنچه دین گفته باید آموزش دهیم.

اگر ما شخصیتی مذهبی چون ابوذر را سوسیالیست معرفی کنیم، کتاب مذهبی می شود؟

 با این وجود خیلی از فیلمهایی که در ایران ساخته می شود در تضاد با معناگرایی است. حتی فیلمهایی با موضوع قصاص ساخته می شود که در تضاد با قوانین اسلامی است؟

سلحشور:
 دقیقا. یک کتاب نوشته بودند، نویسنده ابوذر را سوسیالیست معرفی کرده بود. به نظر شما اگر ما شخصیتی مذهبی چون ابوذر را سوسیالیست معرفی کنیم، کتاب مذهبی می شود؟ هر فیلمی که نام حضرت علی روی آن باشد که مذهبی نمی شود. 

برخی در دولت جمهوری اسلامی، مجلس و برخی دولتمردان فرهنگی در جهت مقابله با اسلام و ترویج اسلام باطل و اسلام غلط حرکت می کنند

 خب این فیلمها با حمایت دولت در جمهوری اسلامی ساخته می شود. پخش هر فیلمی از سینما و تلویزیون برای بخش زیادی از مردم سند است و حجت!

سلحشور:
 متاسفانه به صراحت می گویم برخی در دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی و برخی دولتمردان فرهنگی در جهت مقابله با اسلام و ترویج اسلام باطل و اسلام غلط حرکت می کنند. مقام معظم رهبری وقتی می گویند به ما تهاجم فرهنگی شده است، اولین نماد تهاجم، عملکرد خود ماست. وقتی سینمای من بر علیه اعتقادات من و انقلاب عمل می کند یعنی تهاجم فرهنگی. هجوم آوردند همه پایگاه ها و سنگرهای فرهنگی را گرفتند و هر کار دلشان می خواهد انجام می دهند.

الان فیلم و سریال‌سازی ما چون انسان محور است، مادی گرایی محور است، دروغ محور است، پس ذاتش بد است

 این فرمایش مقام معظم رهبری که فرمودند مظلومیت فرهنگ، خیلی از سازمانها آمدند و هزینه های زیادی هم کردند، همایش گذاشتند، نشست گذاشتند و خیلی کارها انجام دادند برخی تفسیر کردند که بودجه کم است و باید بودجه را زیاد کنیم.

سلحشور:
 ببینید ذات چیزی را نمی شود عوض کرد.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000343/nf00343897-3.jpg

 این ذات است یا عملکرد؟

سلحشور:
 انرژی هسته ای می تواند در طب مورد استفاده قرار گیرد، می تواند در بمب هسته ای هم استفاده شود. این کاربرد است. اما معنا با ماده فرق می کند. الان فیلم و سریال سازی ما چون انسان محور است، مادی گرایی محور است، دروغ محور است، پس ذاتش بد است.

وقتی افکار مالیخولیایی حاکم می شود، ذاتش بد است. وقتی دنیا را محدود کردید به ظاهر و قصه های ظاهری نوشتید، معنویت در آن نیست. این سینما اگر آقا امام زمان هم بیاید نمی تواند درستش کند.

من گفتم یک خوک را اگر هر کسی بشوید پاک نمی شود. سینمایی که دروغ و خودنمایی و شهوت و شهرت اساسش باشد بدرد نمی خورد مگر اینکه اصولش تغییر کند. اما اگر اصولش تغییر کند می شود یک امر مقدس، یک تکنولوژی مقدس که می تواند افکار انبیا را در سرتاسر دنیا ترویج کند. می تواند به جای انسان خدامحور باشد و باطن بجای ظاهر باشد.

در نهایت رکن چهارم عبرت آموزی و رکن پنجم هم زیبایی.

دنبال این هستیم که با ساخت یکسری از آثار این تفکر را جا بندازیم و بعد از آن کتاب آن را منتشر کنیم

مبنا و اساس این استخراج و صحبتهایی که شما می کنید چیست؟

سلحشور: 
برای این حرفهایی که می زنم مبنای قرآنی دارم. آخرین آیه سوره یوسف. "لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ"

به راستى در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى است. ‏سخنى نيست كه به دروغ ساخته شده باشد بلكه تصديق آنچه [از كتابهايى] است كه پيش از آن بوده و روشنگر هر چيز است و براى مردمى كه ايمان می آورند رهنمود و رحمتى است.

درصدد مکتوب کردن این نگاه و ترویج آن هستید؟

سلحشور: 
ما دنبال این هستیم که با ساخت یکسری از آثار این مطالب را جا بندازیم و بعد از آن کتاب آن را منتشر کنیم. اساتید بسیاری را هم دعوت کردیم و وقتی این مباحث را عنوان کردیم مدعی شدند که این صحبتها علمی است. اینها را پذیرفتند.

حدود ۴ سال است به مسؤولین مختلف کشور التماس کردیم کمک کنید که ما می توانیم این بینش را به یک جریان تبدیل کنیم هیچکس تا حالا کمک نکرده است

یعنی شما درصدد ترویج نگاهی جدید در حوزه سینما و تلویزیون هستید؟

سلحشور:
 ۵ سال است.

شما در حال آموزش هم هستید. این نگاه و تفکر جدید شما چقدر پیشرفت داشته است؟

سلحشور:
 مقداری از حقوق خودم از سریال حضرت یوسف بود ما صرف آموزش کردیم. از میان حدود ۱۰۰۰ قصه ای که داشتیم حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ قصه خوب را انتخاب کردیم. ۴۵ قصه تبدیل به فیلمنامه شد و درنهایت توسط جوانان مستعد مذهبی، ۹ فیلمنامه تبدیل به فیلم شد که ۶ تا از این فیلمها از شبکه قرآن پخش شد.

البته آثار آموزشی بودند و ادعایی هم نداشتیم. پولمان هم تمام شد و حدود ۴ سال است به مسئولین مختلف کشور از علما گرفته، مجلسی ها، مسؤولین فرهنگی و هنری کشور، التماس کردیم کمک کنید که ما می توانیم این بینش را به یک جریان تبدیل کنیم، این مبانی را عملیاتی کنیم. هیچکس تا حالا کمک نکرده است.

این بینش حمایت نمی شود یا آقای سلحشورحمایت نمی شود؟ البته ظاهراً شما که حمایت می شوید، سریال فاخر می سازید و از سوی مسؤولین و مردم استقبال هم می شود. شاید بینش شما را قبول ندارند.

سلحشور: 
هر دو. من خیلی هم حمایت نمی شوم. الان نزدیک ۱ سال است دوره افتادم به جاهای مختلف می روم می گویم بودجه بدهید فیلم حضرت موسی(ع) را بسازیم. الان ۶۲ قسمت آماده است. نمی دهند.

آخرین گفتگویی که با شما داشتیم این بود که طرحی برای تربیت فیلمساز ارزشی داشتید و شنیدیم که رهبر معظم انقلاب هم موافقت کردند می خواستم ببینیم به کجا رسیده است؟

سلحشور: ما این طرح را ۳ سال پیش دادیم خدمت مقام معظم رهبری و ایشان و مسؤولین و کارشناسان دفتر آقا بررسی کردند و حضرت آقا تایید کردند و مبلغی را هم به این طرح کمک کردند و گفتند این سهم من. اما پیگیری بنده برای گرفتن بودجه از سازمانهای مسؤول و حمایت آنها تا الان بی نتیجه مانده است. فقط آقای حسینی وزیر وقت ارشاد مبلغی را کمک کردند که شاید یک صدم بودجه لازم بود و بعد از آن هیچ مسؤولی کمک نکرد.

تا زمانی که تعریف اسلامی از سینما و تلویزیون نداشته باشیم، سینما و تلویزیون اعدا و عدو قرآن و اسلام است

اگر ممکن است جزییات طرح را توضیح بدید؟

سلحشور:
 ما گفتیم یکسری نیرو می گیریم سناریونویسی اسلامی را یادشان می دهیم. گفتیم بعد از ۳-۴ سال یک جریان فیلمسازی اسلامی را ایجاد می کنیم. آمار دادیم این تعداد کارگردان ـ این تعداد سناریونویس اسلامی تحویل می دهیم تا همه علما و بزرگان و مسئولین، تفاوت این جریان فیلمسازی را با جریان موجود متوجه شوند.

چقدر این طرح را در راستای جشنواره عمار می بینید؟

سلحشور: 
جشنواره عمار تقریبا در همین راستاست اما هنوز این مبانی که گفتم را پیاده نکرده و من نگرانم. بنابراین خدای ناکرده احتمال انحراف وجود دارد.

الان شما ببینید بانکها و اقتصادمان را اسلامی نکردیم؛ الان شده وبال گردن جامعه اسلامی و دارد انقلاب و نظام را تهدید می کند. تا زمانی که تعریف اسلامی از سینما و تلویزیون نداشته باشیم، سینما و تلویزیون اعدا و عدو قرآن و اسلام است. هر کس هم می خواهد در راس سینما و تلویزیون باشد. دزدی، دزدی است. سینمای فاسد، فاسد است. سینمای وابسته، وابسته است.

اگر سیاهی را دیدی و سفیدی را به عنوان راه توانستی ارائه دهی، می توانی فیلم بسازی

با این توضیحاتی که گفتید خیلی ها محدود می شوند. پس تکلیف آزادی بیان چه می شود؟ ممکن است کسی چارچوبها را حفظ کند اما با مبانی که شما می گویید مغایرت داشته باشد تکلیف اینها چیست؟

مقام معظم رهبری اولین کسی هستند که از آزادی بیان دفاع کردند. گفتند در دانشگاه ها کرسی آزاداندیشی داشته باشیم. در فیلمسازی اگر یکی بگوید من یک انتقادی به یک نکته دارم این آدم به شرطی می تواند انتقاد کند که بگوید من انتقاد دارم و راهش را هم دارم. اما اینکه بگوید من فقط می خواهم فحش بدهم، فقط سیاهی ها را ببینم، فقط چهره آدم ها را خراب کنم، چنین آدمی نه در کشور ما که در هیچ جامعه ای جایگاه ندارد.

احمق ها هم این کار را بلدند بکنند. اگر تو سیاهی را دیدی و سفیدی را به عنوان راه توانستی ارائه دهی می توانی فیلم بسازی. چون سینماگر ما توان این کار را ندارد که دردی را در جامعه ببیند و برای آن راهکار ارائه دهد و اصلا در این حد و اندازه نیستند. درصورتی که اگر توانستی راهکار ارائه دهی تو هنرمندی.

و گرنه افرادی که سر کوچه می نشینند حرف های نامربوط می زنند و نیاز به علم، سواد، ایمان، شعور و اینجور چیزها که ندارند. حرف های نامربوط زدن که دردی را دوا نمی کند. اگر فیلمساز ایراد بگیرد و راه حل بدهد حالا می شود فیلمساز فرهیخته.

محدودیت ما آنجاست که بخواهی به فرهنگ و مذهب ما لطمه بزنی.

فیلمسازی این مملکت به جز چند نفر معدود متعلق به این کشور نیست

این مسخره ترین اتفاقی است که در طول تاریخ به وجود آمده است، تنها کشوری که بخش اعظم فیلمسازانش پول این مردم را می گیرند و بر علیه مردم و دولت فیلم می سازند اینجاست. در هیچ کجا اینجوری نیست که دولت پول بدهد و بگوید به من فحش بده و بر علیه مردمت فیلم بساز. اما توی ایران اتفاق افتاده.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000343/nf00343897-1.jpg

چرا این اتفاق افتاد؟ به نظر می رسد فیلمساز ایرانی از یک دوره ای رها شده؟ چه کسی مقصر است؟

تمام این نیروهای ما را به جز انگشت شماری، با خودشان بردند و همراه کردند و ما نتوانستیم حتی یک نفر از آنها را بیاوریم این طرف و صالح شده باشد 

سلحشور:
 حقیقت امر این است که فیلمسازی در ایران مال جمهوری اسلامی ایران نیست، باید بپذیریم. جامعه فیلمسازی ایران شاخه ای از فیلمسازی هالیوود است. منتها چادر هم سرشان کرده اند و پایشان را جرات نمی کنند لخت کنند. البته سریال را هم می گویم. فیلمسازی این مملکت به جز چند نفر معدود متعلق به این کشور نیست.

 به نظر شما با توجه به مسأله جذب حداکثری و حداقلی نمی توان اصلاحاتی انجام داد؟ نمی توان گفتگویی با سینماگران انجام داد و فضا را از این حالت خارج کرد؟

سلحشور:
 نه. این اتفاق نمی تواند بیفتد و دلیل هم دارم. ما از اول انقلاب تا حالا شاید بالای ۵-۶ هزار نیروی معتقد و انقلابی وارد عرصه فیلمسازی کردیم. رزمنده، حزب اللهی، روحانی، قرآن خوان، نمازخوان. به این نیت که بتوانیم جریان فیلمسازی را اصلاح کنیم. بتوانیم تاثیر بگذاریم. اما تمام این نیروهای ما را به جز انگشت شماری، با خودشان بردند و همراه کردند و ما نتوانستیم حتی یک نفر از آنها را بیاوریم این طرف و صالح شده باشد و خود را در خدمت اسلام و انقلاب بگذارد. اگر می شناسید نام ببرید.

یک نکته بگویم که بنده فیلمساز سینما و تلویزیون نیستم. بنده یک مبلغ هستم و از طریق فیلمسازی این کار را انجام می دهند. جامعه فیلمسازی هم از این جمله من بدش می آید. یادمان نرود!

 به نظر شما چه عاملی موجب شد این جریان اصلاح نشود؟

سلحشور:
 به نظرم سه عامل جلوی این اصلاح را گرفته است:

۱) همنشینی بچه مسلمانهای فیلمساز با فیلمسازان ناباب منجر به این انحراف شد. و چون مسئولین هم این حوزه را نمی شناختند موجب شد برای این افراد ارزش قائل شوند. فکر می کردند اگر این طاغوتیها را از دست بدهیم سینمایمان از دست می رود. هنوز که هنوز است مسؤول مملکت از اینکه با یک هنرپیشه عکس بگیرد برایش لذت بخش و افتخار است.

۲) تبلیغات. دشمن تمام ابزار تبلیغاتی برای بزرگ کردن فیلمسازان طاغوتی را در اختیار گرفت و برای بزرگ کردن این طاغوتی ها همه کاری کردند، به گونه ای که هنرمند آلوده فاسد، شبهای ماه رمضان شبهای ماه عبادت مرا اداره می کند. یا هنرمند فاسد می آید به مادر شهید جایزه می دهد. این برای جمهوری اسلامی ننگ است. بزرگ کردن آنها و مطرح کردن آنها و دفاع و حمایت کردن از آنها کار دستگاه تبلیغاتی دشمن است.

۳) نداشتن مبانی و اصول. راهی که درست باشد نداشتیم. رفتیم به اصولی که آنها بلد بودند.
 
                                                                                                                                                  منبع:جهان امروز
 
تعداد بازدید از این مطلب: 4980
موضوعات مرتبط: سینمای دینی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سه شنبه 15 مهر 1393 ساعت : 8:27 بعد از ظهر | نویسنده : م.م
نقش کمرنگ سینمای دینی در سینمای ایران
نظرات

                   نقش کمرنگ سینمایی دینی در سینمای ایران

 
 
چرا فیلم های مذهبی و دینی که در سال های اخیر در سینما و تلویزیون با هزینه های بسیار بالایی ساخته شده است به جز یکی دو مورد استشنایی مورد توجه مخاطبان قرار نگرفته است؟

 

سئوال مهمی که در این سال ها بسیاری از کارشناسان سینمایی به دنبال آن هستند که در علی رغم شعارهایی که داده می شود و خرج های کلانی که در این زمینه صورت می گیرد و با توجه به این که  تولیدات  سینمایی هم در طول سال کم نیست چرا مورد توجه قرار نمی گیرند؟ چرا فیلمی مثل عصر روز دهم با وجود همه تلاش هایی که برایش شد و افت و خیزهایش رخ داد چرا در اکران حمایت با آن برخورد نشود؟

حبیب الله بهمنی یکی از فیلم سازانی که در چند سال گذشته در زمینه سینمای دینی و دفاع مقدس آثاری را ساخته است با بیان این که  سینمای دینی علی رغم تلاش های زیادی که بخصوص بعد از انقلاب صورت گرفته است نتوانسته است جلوه حقیقی که در حوزه دین و اخلاق و معرفت را نشان دهند؛ گفت:«اگر چه معتقدم سینمای دینی لاجرم نباید نگاهش به قدری باشد که ما فکر کنیم اگر در یک فیلمی یک روحانی حرفی می زند فیلم دینی است. فیلم دینی می تواند جنبه های دیگری داشته باشد. بازخورد و نتیجه آن در زمینه فیلم ها رشد و اعتلای فرهنگ اعتقادی جامعه رفتاری و انسانیت تحت محور خدامحوری باشد.»

به اعتقاد بهمنی اگر یک فیلم پلیسی یا طنز نگاه  انسانی و معرفت شناسانه دینی را طرح می کند، هم فیلم  دینی است:« سینمای دینی در دوران بعد از انقلاب علی رغم تلاش هایی که شده هنوز به صورت کامل و دقیق مطرح نشده است. در طول تاریخ بعد از انقلاب چند فیلم را داشتیم که به صورت انحصاری به این موضوع پرداختند اما این کافی نیست. مثلا در رسانه ملی فیلم های مختلفی از جمله یوسف پیامبر ساخته شده است. اما این فیلم یک موج فراگیر را در ابتدا انجام می دهد اما ادامه پیدا نمی کند. همین مختارنامه می بینید با مخاطب ارتباط خوبی گرفته است. این وظیفه رسانه ملی است که این بستر را طراحی کند و این موج فراگیر را ادامه دهد. ضعف پرداخت در حوزه هنری سینما هم دال بر این موضوع است. ممکن است ما اهالی سینما موقعیت سینمای دینی را درک نکنیم و به حداقل شرایط بسنده کنیم و فیلم را بسازیم. اما این همه توان سینمای ایران برای آثار دینی نیست.»

عبدالله اسفندیاری کارشناس سینما و مدیر کانون سینمای معناگرا یکی دیگر از کارشناسانی بود که در این درباره راهکارهای نزدیک شدن به موضوعات دینی و تاریخی صحبت کرد. اسفندیاری با اشاره به چند مطالعه انجام شده در حوزه این سینما راهکار ارائه شده را پرداختن غیر مستقیم به شخصیت ها و موضوعات دینی دانست:«بهترین راهکار برای ساخت یک فیلم این است که در  حاشیه حرکت کنیم تا در قلب حادثه برویم. به چند دلیل مهم است یکی این که وقتی مستقیم به یک واقعه می روید یا از یک شخصیت می گویید حق ندارید چیزی را تحریف کنید و یا کم و زیاد کنید. دستتان برای پردازش دراماتیک بسته است. اما وقتی در حاشیه حرکت می کنید می توانید پردازش دراماتیک داشته باشید کشش دارماتیک داشته باشید و ببیننده را نسبت به قصه جذب کنید. »

به اعتقاد اسفندیاری:« کافی است که  سایه آن حادثه یا واقعه تاریخی بر قصه بیافتد طوری که در انتهای قصه شناختی از آن واقعه تاریخی به شنونده داده شود. دلیل دیگر شما دیگر در این واقعه و شخصیت را نمی بنیید و اجازه می دهید که در مورد آن اتفاق فیلم های دیگری ساخته شود. اصلا نمی شود چرا نگذاریم هزاران فیلم درباره یک شخصیت ساخته شود. می توانید قصه ای را در حاشیه پردازش کنید که مسائل امروزی و مسائلی که مردم ما نیاز دارند و مخاطب تشنه آن ها است را به آن ها بپردازیم.»

 

                                                          منبع -رادیوفرهنگ

 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 8651
موضوعات مرتبط: سینمای دینی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 10 مهر 1393 ساعت : 9:6 قبل از ظهر | نویسنده : م.م
ایران سینمای دینی و ملی ندارد
نظرات

 

ما ایرانیان سینمایی ملی و دینی نداریم!    

 

وقتی پس از سه دهه از برقراری نظام دینی، تولیدات یک ساله سینمای ایران را با تعریف ساده و فشرده یادشده می‌سنجیم، به نتیجه‌ای تلخ می‌رسیم! یعنی اینکه – بی‌رودربایستی – ما ایرانیان سینمایی ملی و دینی نداریم!

 آیا می توانیم ادعا کنیم که سینمای ملی ایران شکل گرفته است؟!.دقیق تر بپرسم؛آیا می توانیم مدعی شویم سینمای ملی – دینی ایران شکل گرفته است؟!. بی تردید چنین نیست!یعنی متاسفانه به رغم سپری شدن 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ؛سینمایی که مبتنی بر ارزشهای ملی و دینی ملت ایران قلمداد شود ،سر برنیاورده است!

اتکا به آموز‌ های دینی ،تکیه بر ارزشهای ملی ،برانگیختن غرور ملی و غیرت دینی ،اصلی ترین شاخص های سینمای ملی - دینی است.بر این پایه سینمای دینی؛ سینمایی است که حاوی ارزشهای ملی و دینی است و ایرانی بودن و دین مداری و دغدغه مندی یک ایرانی مسلمان  را به شکل درست و آشکار نمایش می‌دهد.

وقتی پس از سه دهه از برقراری نظام دینی ، تولیدات یک ساله سینمای ایران را با تعریف ساده و فشرده یاد شده  می سنجیم ،به نتیجه ای تلخ می رسیم !یعنی اینکه – بی رودربایستی – ما ایرانیان سینمایی ملی و دینی نداریم!

در سایه این بحران فرهنگی (دقیقا بحران فرهنگی! )است که نمی توانیم با اعتماد از سربرآوردن واقعیت روشن سینمای دفاع مقدس حرف بزنیم!چرا؟!

چون وقتی جو حاکم بر سینمای ایران نه ملی است و نه دینی ؛پدیده ای چون سینمای دفاع مقدس که باید حاوی صادق ارزشهای ملت ایران تلقی شود؛به عنوان یک جریان پویا ،فربه ،جدی و تاثیرگذار بر کلیت سینمای ایران مجال شکوفتگی و بالندگی نمی یابد!

به همین دلیل است که می بینیم ؛"سینمای دفاع مقدس "با وجود آثار قابل تامل،همچنان  نحیف است ،متولی حرفه ای ندارد،مظلوم است،در ویترین بزرگترین جشنواره ی سینمایی کشور  - جز دو دوره- نمی درخشد و  گاه در برخی ادوار، هدف بی اعتنایی قرار می گیرد(حواشی فیلم شیار 143 را بخاطر دارید؟)!

یادمان بماند؛سینمای کارآمد در صحنه ی "فرهنگ سازی "،سینمایی است که حامل فرهنگ یک ملت است و الگو ساز !

سینمایی که مسیر افتخار وفخر ملی را تبیین می کند،بی تردید سینمای ملی است.یعنی سینمایی که تارو پود آن را ارزشهای ملی آن ملت بافته است،خواه این ارزشها منفی و نفسانی ارزیابی شود و خواه الهی !

شاید برخی بگویند سینمایی که پا به بیرون از مرزها گذاشته و جوایز رنگین از آن خود ساخته ،اگر ملی نبود و ارزش ای ایرانی را بر گرده نداشت اساسا نابردار می شد؟!

در پاسخ می توان این گزاره را به رخ کشید   ؛سینمایی که به تعبیری "با لات بازی سیاسی "و "مخالف خوانی شبه سیاسی " و بواسطه ی جرم ضد امنیتی،کرسی درخشش در فلان  محفل سیاسی فرهنگی را تجربه کند و در بهمان جشنواره ی ضد ایرانی بر صدر گذاشته شود،سینمای ملی  و البته دینی ،نیست و به حتم ،ترویج آن ،نفعی به حال فرهنگ ایرانی ندارد و بی شک کاربرد سیاسی علیه ملت ایران دارد!

راه حل چیست؟

آیا می توان با مشوق های رنگارنگ و مادی سینماگران حرفه ای را به سوی سینمای ملی و دینی دلالت داد؟

آیا می توان با سیاست گذاری و بسته های حمایتی ،سینماگران را معطوف به سینمای دفاع مقدس و یا سینمای انقلاب نمود؟!

آیا نهاد های سینمایی متولی سینمای انقلابی و ارزشی می توانند جو سینمای ایران را با تولیدات همسو با فلسفه ی وجودی خودشان،به نفع سینمای متعالی و از جمله سینمای دفاع مقدس سوق دهند؟!

پاسخ قطعا منفی است!

سینمای ملی و – اسلامی متولی باورمند جدی می خواهد،متولیان مرعوب و ناتوان در تحلیل فرهنگی و سیاسی ،سترون اند و برکت مترتب بر فعالیت آنان نیست!

سینمای ملی و دینی سینماگر متعهد نیاز دارد.

سینماگر غیر معتقد ،سینماگری که با عنوان "دفاع مقدس "مسئله دارد(!)نمی تواند  شکل گیری سینمای ملی و دینی و ذیل آن "سینمای دفاع مقدس " منشاء شود!

با احترام به همه آنها که در سینمای ایران بر مدار اخلاق حرکت می کنند باید بگویم؛با اتکا به بخش کلان سینمای فعلی افق دلخواه خودمان را نمی توانیم بر بسترتحقق  ترسیم  کنیم!

به شروعی   دوباره بیاندیشیم!به شناسایی و جذب و حمایت از بهترین استعداد های متعهد!به کارگزارانی که مرعوب "نام  "ها نمی شوند. به بودجه ای که به بهترین استعداد ها و اراده ها و بهترین ایده ها اختصاص می یابد؛آن هم بدون واهمه از سهم خواهان بدنه سینمای فعلی!

به ایده های جذاب و تربیت نهال خلاقیت درونمان فکر کنیم!

اگر چنین شد که با اتحاد" بهترین های متعهد "در سینمای ایران میسر  می شود،آن وقت سینمایی شکل می گیرد که سینمای دفاع مقدس را به عنوان ارزش ملی و دینی هدف توجه جدی و حرفه ای قرار می‌دهد.

برگزاری جشنواره مقاومت دست کم می تواند بهترین استعدادها را شناسایی و معرفی کند،هنرمندان متعهد را جمع کند و در کنار یکدیگر بنشاند !به کارگزاران سینما یادآور شود:"ما به جریان سینمای دفاع مقدس می اندیشیم و نه سالی دو سه فیلم با موضوع یا به بهانه دفاع مقدس!ما به سینمای ملی و دینی فکر می‌کنیم نه سینمایی که مبنایی از بی‌دردی و افاضات روشنفکری دارد!"

 
                                                                             منبع: فارس

 
تعداد بازدید از این مطلب: 4923
موضوعات مرتبط: سینمای دینی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 10 مهر 1393 ساعت : 9:0 قبل از ظهر | نویسنده : م.م
عکسهائی از فیلم جدید مجیدی- محمد(ص)
نظرات

 25 عکس جدید از فیلم «محمد(ص)» مجید مجیدی

«میلژن کرکا کلژاکویچ» هنرمند 63 ساله کروات و طراح صحنه و دکور فیلم «محمد(ص)» به تازگی تصاویری از این فیلم فاخر منتشر کرده که بیانگر زیبایی هر چه تمام‌تر آخرین ساخته مجید مجیدی است.

خبرگزاری فارس: 25 عکس جدید از فیلم «محمد(ص)» مجید مجیدی
  •  

 

ساخت فیلم از زندگی انبیاء همیشه و در همه زمان‌ها جذاب است. به طوری که از زمان اختراع صنعت سینما تاکنون، 200 فیلم با موضوع زندگی حضرت عیسی(ع)، 120 فیلم با موضوع حضرت موسی(ع) و 80 فیلم درباره دیگر پیامبران ساخته شده است، اما در این میان سهم پیامبر مهربانی‌ها، حضرت محمد مصطفی(ص) فقط و فقط، یک فیلم شاخص است و آن هم «محمد رسول‌الله» است.

شاید همین موضوع مهم‌ترین انگیزه ساخت فیلم «محمد» توسط مجید مجیدی کارگردان نام‌آشنای ایرانی باشد. او درباره فیلم مشهور مصطفی عقاد می‌گوید: در «محمد رسول‌الله» بیشتر به جنبه‌های جنگی پرداخته شده و حتی وجوه معرفتی این جنگ‌ها هم خوب بررسی نشده است، در حالی که پیامبر در همین جنگ‌ها به مسلمانان تاکید می‌کردند که نباید حتی به درخت‌ها آسیبی وارد شود ضمن اینکه این جنگ‌ها بیشتر دفاع بوده نه تهاجمی.

مجیدی 7 سال پیش، بنای ساخت فیلم محمد(ص) را گذاشت. پس از نگارش فیلم‌نامه‌ای در 200 سکانس به کمک کامبوزیا پرتوی و با همکاری حمید امجد، مراحل پیش‌تولید انجام شد و فیلم در خرداد 1390 پروانه ساخت گرفت.

سرانجام آبان همان سال مجیدی از ساخت فیلمی خبر داد که وقتی به پایان برسد، نام ایران و ایرانی را تا مدت‌ها بر سر زبان‌ها خواهد انداخت. «محمد(ص)» عنوان آخرین اثر کارگردان «رنگ خدا»ست که قرار است به سینما رنگ و بویی خدایی بدهد. ساخت این فیلم، بدون حاشیه و در سکوت کامل خبری آغاز شد و تا امروز کمتر گزارشی از مراحل ساخت آن به بیرون درز کرده است، تا جایی که خبر بازدید رهبر انقلاب هم از لوکیشن این فیلم در آبان سال گذشته توسط روابط عمومی فیلم محمد منتشر شد.

لوکیشن اصلی فیلم «محمد» شهرک سینمایی نور در حوالی شهر قم است که 100 هکتار مساحت دارد و به گفته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، با ساخت شهرک سینمایی مدینه و مکه، گام‌های بزرگی جهت ساخت فیلم‌هایی با موضوع پیامبر(ص) برداشته شده است.

این فیلم در کرمان و عسلویه هم فیلمبرداری شد و در آخرین گام ـ پس از عدم موافقت هندی‌ها ـ این فیلم در آفریقا جلوی دوربین رفت. این سکانس به تعداد زیادی فیل نیاز داشت، چرا که بیانگر ماجرای لشکرکشی ابرهه به مکه و حمله پرندگان به سپاه اوست.

فیلم محمد از محاصره‌ مسلمانان در شعب ابی‌طالب آغاز می‌شود و به پیش از تولد پیامبر اسلام باز می‌گردد. در این فیلم مخاطب شاهد وقایعی است که پیش از تولد پیامبر اسلام تا 12 سالگی ایشان را در بر می‌گیرد. صحنه‌های وفات مادر رسول اکرم در روستای ابواء و صحنه‌های مربوط به دوران شیرخوارگی و خردسالی پیامبر در روستای سعدیه هم از دیگر بخش‌های فیلم است. فیلم محمد با اولین سفر پیامبر به شام و رسیدن به صومعه بحیرا به پایان می‌رسد. «بحیرا» راهبی مسیحی است که درباره ظهور آخرین پیامبر به ابوطالب بشارت می‌دهد.

از جمله چهره‌های سرشناسی که جزو عوامل فنی پروژه محمد(ص) هستند می‌توان به ویتوریو استورارو (Vittorio Storaro) فیلمبردار نامدار ایتالیایی اشاره کرد که تاکنون سه ‌بار موفق به کسب جایزه اسکار شده است.

علیرضا شجاع‌نوری در نقش «عبدالمطلب» پدربزرگ پیامبر(ص)، مهدی پاکدل در نقش «ابوطالب» عموی پیامبر(ص)، پانته‌آ مهدی‌نیا در نقش «فاطمه بنت اسد» همسر ابوطالب، مینا ساداتی در نقش آمنه مادر پیامبر(ص)، ساره بیات در نقش «حلیمه» دایه پیامبر(ص) و محسن تنابنده در نقش «ساموئل» تاجر یهودی، از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

بر اساس شنیده‌ها، این پروژه فاخر که پرهزینه‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گرفته و از کنار آن سریالی هم ساخته خواهد شد، قرار است علاوه بر زبان فارسی به سه زبان عربی، انگلیسی و اردو به صورت همزمان در ایران و کشورهای مسلمان اکران شود. مجیدی سال قبل در بیانیه‌ای در پاسخ به فیلم موهن مستهجن آمریکایی نوشت: «چشم به راه باشید بزودی از پس همه این لجن‌ پراکنی‌ها، چهره زیبای خورشیدی او رخ خواهد نمود و روسیاهی به شما سیاه‌دلان خواهد ماند.» ما هم امیدواریم این مهم به زودی به وقوع بپیوندد.

در ادامه، 25 تصویر جدید از این فیلم منتشر می‌شود که پیش از این توسط «میلژن کرکا کلژاکویچ» طراح صحنه و دکور فیلم محمد(ص) منتشر شده است:

 

 

کلیسای بحیرا

 

روستای کنار دریا

 

طرح گرافیکی مکه

 

کلیسای بحیرا

 

مدینه

 

طرح گرافیکی خانه عبدالمطلب(ع)

 

مکه مکرمه

 

بازار مکه

خانه حضرت آمنه، مادر پیامبر(ص)

خانه حضرت آمنه، مادر پیامبر(ص)

 

خانه عبدالله، پدر پیامبر(ص)

 

 

 

برای مشاهده اندازه اصلی عکس پانورامای مکه اینجا را کلیک کنید

 

 

                                                                   منبع : خبرگزاری فارس

تعداد بازدید از این مطلب: 5080
موضوعات مرتبط: سینمای دینی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سه شنبه 8 مهر 1393 ساعت : 8:8 قبل از ظهر | نویسنده : م.م
ریخت شناسی تطبیقی سینمای دینی در شرق و غرب
نظرات

 

     ریخت شناسی تطبیقی سینمای دینی در شرق و غرب

 ریخت شناسی تطبیقی سینمای دینی در شرق و غرب

 

هر بار که سخن از سینمای دینی به میان می آید، خودبه خود دو مفهوم «خیر» و «شرّ» به ذهن متبادر می شود؛ در حالی که شیوه ی بیان و تجسم تصویری خیر و شرّ در سینمای دینی شرق و غرب با هم متفاوت است و همین تفاوت مبنا و اساس ریخت شناسی متفاوت این دو نوع سینما قرار می گیرد. اصولاً درام از دل مذهب جوشید ولی در سیر تحولات خود از آن فاصله گرفت .

  به درخت بادام گفتم : «با من از خدا سخن بگو!»

  درخت بادام شکوفه داد که : «خدا سخن می گوید.»

   (شاعر چینی ، مقدمه ای از یک فیلم چینی به نام صبح به خیر)

 

   شب ها می خواهم با آن فرشته سخن بگویم

   اگر او به چشمانم گام نهد،

   شاید بپرسد: «بهشت را می بینی ؟»

   باید پاسخش را دهم که «بهشت سوخته است ...»

  ( ریلکه ، ویم وندرس ، برلین زیر بال فرشتگان ۱ ، سینمای آلمان)

  هر بار که سخن از سینمای دینی به میان می آید، خودبه خود دو مفهوم «خیر» و «شرّ» به ذهن متبادر می شود؛ در حالی که      شیوه ی بیان و تجسم تصویری خیر و شرّ در سینمای دینی شرق و غرب با هم متفاوت است و همین تفاوت مبنا و اساس            ریخت   شناسی متفاوت این دو نوع سینما قرار می گیرد. اصولاً درام از دل مذهب جوشید ولی در سیر تحولات خود از آن        فاصله گرفت . امّا هنوز درام مذهبی یک نوع مشخص از سینما است . البته میان درام مذهبی شرق و غرب تفاوت است و          درواقع ، تفاوت ساختار و عناصر تشکیل دهنده این دو نوع سینما را از یکدیگر متمایز می کند و بررسی مفهوم سینمای دینی      بدون رسیدن به وجوه این تمایز ممکن نیست .

    سینمای دینی غرب را می توان به مثلثی تشبیه کرد که هر ضلع آن به یکی از سه زاویه ی «خداوند»، «بشر» و «شیطان »       منتهی می شود. در حالی که سینمای دینی شرق ، نه مثلث ، بلکه دایره ای است که در مرکز آن پروردگار و در محیطش تمام     مخلوقات جهان قرار دارند و یا پاره خطی است که انسان را در کوتاه ترین فاصله به خالقش می رساند. درواقع ، سینمای دینی    غرب دارای سه بُعد است : بُعد اول نمایش پروردگاه ، بُعد دوم نمایش بشر و بُعد سوم نمایش شیطان یا مانع و سدِ رابطه ی        پروردگار و بشر.در حالی که سینمای دینی شرق ، همچون نقاشی و مینیاتور شرقی ، دوبعدی است : بُعد اول تمثیلی از               پروردگار و بُعد دوم تمثیلی از تمام مخلوقات جهان هستی است . اصولاً هنر دینی و به ویژه سینمای دینی ما را به سوی            نخستین تجربه های هنر در نزد بشریت سوق می دهد. در آن زمان که هنر نوعی افسون ساحرانه و گونه ای ابزار آیینی تلقی      می شد، نیاز انسان به تجسم بخشیدنِ به ناشناخته ها، او را به سوی مراسمی رهنمون ساخت که بعدها شکل تمرکز یافته اش        هنر نام گرفت . اگر هنر به معنای تشکیل تصویرها و تجسم های ذهنی بشریت باشد، هنر هفتم ، یا هنر سینما، کامل ترین شکل     هنری در جهت مصداق کاربردی این تعریف به شمار می رود. از این دیدگاه ، همه ی مسائلی که به طریقی بشریت را به         خود مشغول داشته است ، در هنر سینما تجلی تصویری می یابد. در میان دغدغه های بشری ، «دین » که یکی از                   ماندگارترین و ثابت ترین فصل مشترک نسل های بشری بوده ، در سینما تجلی تصویری می یابد. به همین دلیل ، چه بخواهیم    و چه نخواهیم ، در طول تاریخ سینما، با شکلی به عنوان «سینمای دینی » روبه رو می شویم ؛ سینمایی که در تلاش است تا       پاسخ گوی ناب ترین نیازهای معنوی و کمال جویانه ی روح بشر باشد. در این میان ، سینمای دینی شرق و غرب از لحا ظ         ریخت شناسی تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند که رئوس این اختلافات محتوایی و یا ریخت شناسانه عبارت اند از:

   ۱ـ مهم ترین تفاوت سینمای دینی غرب و شرق در این است که سینمای دینی غرب پاسخی برای ناامیدی و جست وجوگری        های انسان است که بهترین نوع آن سینمای فیلم ساز سوئدی ، اینگمار برگمن ، است .درباره ی برگمن گفته اند: «نظر او          همیشه معطوف به روزنی در تاریکی است ! او می خواهد پاسخ پرسش های هراس انگیز و دعاهای ناامیدانه ی خود را            بشنود.» امّا سینمای دینی شرق به منزله ی تجلیل و عبادت جهان و یا درک طبیعی هستی است . سینماگر شرقی از طریق           سینما راهی برای یافتن امید و یا ایمان جست وجو نمی کند؛ زیرا ایمان و امید را در قلب خویش دارد و اکنون با ابراز هنرش    ، درک عابدانه و ستایش گران ی خود را از جهان هستی بیان می کند.

    در آثار سینماگران دینی غرب ، هراس ، دغدغه و اضطراب وجودی ـ همانند آن چه فیلسوفان اگزیستانسیالیست بیان کرده اند    ـ با نگاهی آخرالزمانی به وضعیت معاصر بشر وجود دارد. به همین دلیل ، سینماگر دینی غرب به دنبال روزنه و بارقه ای        برای جست وجوی عشق ، ایمان و رستگاری روح است ؛ در حالی که سینماگر شرقی بدون اضطراب وجودی و با نگاهی        عاشق به جهان می نگرد. در یونانِ قدیم ، مردم به منظور برداشت های صرفاً تفنّنی ، اخلاقی ، عاطفی و یا زیبایی شناختی به     دیدن نمایش نمی رفتند، بلکه با ایمان و اعتقاد به آن مکان می رفتند تا زمینه های اعتقادی ، معنوی و اخلاقی خود را با دیدن       آثار دینی تقویت کنند و به نوعی نیرو یا انرژی دست یابند تا بتوانند با آن ، روان خود را پاک نگاه دارند و به وظایف روزمره    ی خود بپردازند. سینمای دینی شرق نیز همین روح و کارکرد را دارد و شاید به همین دلیل در آن ، واقع گرایی جای خود را      به نمادگرایی پیچیدتری می دهد؛ نوعی نمادگرایی که هر لحظه روح و ذهن بیننده اش را به چالش می طلبد. درواقع ، سینمای     دینی شرق منتقدِ واقع گرایی صرف است . هنر شرقی همیشه از ناتورالیسم و رئالیسم و تقلید گریزان بوده و معتقد است که با    بهره گیری از نمادها، مخاطب به سطوح بالاتری از معنا و درک عواطف ارتقا می یابد. این ویژگی در مینیاتور شرقی نیز         وجود دارد که در آن به جای سه بعد فضایی ، تنها دو بعد دیده می شود و آدم ها و اشیا به جای آن که نسخه ی تقلیدی و مابه      ازای واقع گرایی جهان و مخلوقات باشند، نماد یا نشانه ی آن ها به شمار می روند. زمان سینمای دینی شرق متعلق به هیچ         فضای واقعی نیست و در واقع مافوق آن است ؛ در حالی که در سینمای دینی غرب ، زمان و مکان دقیقاً مشخص شده و عینی    است . در این زمینه ، می توان به آثار پاراجانُف یا آثاری از فیلم سازان ایران اشاره کرد.فضای سینمای دینی شرق ، عالَم           مثال است ؛ عالَمی ورای جهان عینی و مادی که از درون نفس انسان سرچشمه می گیرد. امّا فضای سینمای دینی غرب دقیقاً     در عالَمی مادی رخ می دهد که در آن دیگر تضاد و تعارض انسان با نفسش مطرح نیست ، بلکه انسان در برابر یک نیروی       شرّ عینی و بیرونی در خارج از وجود خود، که شیطان یا تمثیلی از شیطان است ، قرار می گیرد. به همین دلیل ، در سینمای     دینی غرب ، «وقوع ایمان » همیشه مسئله ی اصلی است ؛ در حالی که در سینمای دینی شرق ، ایمان از پیش وقوع یافته و به     عنوان پیش فرض و کلام بدیهی فیلم تلقی می شود.

  ۲ـ دومین ویژگی سینمای دینی شرق توانایی سینماگران شرقی برای تبدیل اشیاء معمولی و تمام مخلوقات عالم به آثار و نشانه     های دینی بوده است . در آثار فیلم سازان ایرانی ، فیلم سازان ژاپنی چون کوبایاشی ، فیلم سازان هندی چون ساتیاجیت رای ،      شاجی کارون و ویجیا مهتا، و فیلم سازان روسی چون پاراجانف و تارکوفسکی ، تمام وسایل مورد استفاده ی روزمره مانند        قالیچه ، لباس ، بشقاب ، کوزه ، کتاب ، نقاشی ها، تابلوها و حتی حیوانات به آثار و نشانه های جهان معنوی و تصاویر خیال      انگیز عالم قدسی و ملکوتی بدل شده اند. در عین حال ، هر یک از این عناصر و اشیا در فیلم به عنصری زیبایی شناختی تبدیل     گشته ، خلاقیت و حساسیت مخاطب را برمی انگیزاند. هنرمند در این جا نه خالق زیبایی ، که کاشف آن است . سینمای دینی      شرق در هر چه می بیند، عنصر زیبایی و کمال را جست وجو می کند و حاصل این جست وجوی خود را سخاوت مندانه در      معرض دید و خیال تماشاگر قرار می دهد. مثال این نوع سینما فیلم های مهابارتا و رامایانا از کشور هند، رنگ انار (۱۹۶۹)      و افسانه ی قلعه ی سورام ۲ از پاراجانف ارمنی ، ایثار و نوستالگیا یا غم غربت (۱۹۳۸) از آندری تارکوفسکی ، کوآیدان        (۱۹۶۴) از ماساکی کوبایاشی است . از نمونه های آن در ایران می توان آثاری از مجید مجیدی را نام برد. امّا در سینمای        دینی غرب ، تمام اشیا و وسایل باید به دلایل کاربردی در فیلم حضور داشته باشند و هرگز از اشیا به عنوان امکانات زیبایی       شناختی صرف استفاده نمی شود. از دیدگاه سینمای غرب ، هنر باید کاربردی باشد و هر شی و تصویری به دلایل هدف داری    و سودمندی مورد استفاده واقع شود. این فایده ی اشیاء و کل عالم مخلوقات است که انسان را برای یک زندگی دینی و              خداپسندانه آماده می سازد. به این ترتیب ، تفاوت دو نگاه غربی و شرقی به عالم خلقت و مخلوقات جهان مشخص می شود.                                                 منبع :شبکه اینترنتی آفتاب


تعداد بازدید از این مطلب: 4962
موضوعات مرتبط: سینمای دینی , سینمای غرب , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

جمعه 4 مهر 1393 ساعت : 1:40 بعد از ظهر | نویسنده : م.م

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
درباره ما
تقدیم به عزیز سفرکرده ام (فاطمه) .گرچه ناگهان مراتنها گذاشتی ولی به دیداردوباره ات امیدوارم،درلحظه موعودی که ناگهان میآید. --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- د رقرونی هم دور وهم نه چندان دور( ایران )باوجود نشیب و فراز های تاریخی بسیارش در بازه های زمانی مکرر،همواره ابرقدرتی احیا شونده و دارای پتانسیل و استعدادبالا برای سیادت برجهان بود .کشورما نه تنها از نقطه نظرقابلیتهای علمی و فرهنگی ،هنری ،ادبی و قدرت نظامی یکی از چندتمدن انگشت شماری بود که حرف اول را دردنیاهای شناخته شده ی آن زمانها میزد، بلکه در دوره هائی طلائی و باشکوه ،قطب معنوی و پرجلال و جبروت جهان اسلام نیز بشمار میرفت . در عصر جدید که قدرت رسانه بمراتب کارآمد تر از قدرت نظامیست باید قابلیتهای بالقوه و اثبات شده ایرانی مسلمان را برای ایجاد رسانه تعالی بخش،درست و کارآمدبه همه یادآوری نمودتا اراده ای عظیم درهنرمندان ما پدید آید درجهت ایجاد (سینمای متعالی)و پدیدآوردن رقیبی متفاوت و معناگرا برای سینمای پوچ ،فاسد و مضمحل غرب و شرق نسیان زده و بالاخص " غول هالیوود"که برکل جهان سیطره یافته است.شاید بپرسید چرا سینما؟...جواب این است : سینما تاثیر بخش ترین رسانه در عالم است و باآن میتوان وجود معنوی انسانها را تعالی دادویا تخریب کرد...و متاسفانه تخریب کاریست که در حال حاضر این رسانه با عمده محصولات خودبه آن همت گماشته است و تک و توک محصولات تعالی بخش آن همیشه در سایه قراردارندو بخوبی دیده نمیشوند چون جذابیت عام ندارندو قادر به رقابت با موج خشونت و برهنه نمایی موجودنیستند. دادن جذابیت و عناصر لذت بخش نوین و امتحان نشده بدون عوامل گناه آلود به محصولات تصویری بگونه ای که بتواند بالذات ناشی از محصولات سخیف و ضد اخلاقی رقابت نماید کاریست بس پیچیده که نیازمند فعالیت خالصانه مغزهای متفکر ومبتکراست و من فکر میکنم این مهم فقط از عهده هنرمندان و متفکران ایرانی برخواهد آمد و شاید روزی که من نباشم محقق گردد...شاید
منو اصلی
موضوعات
لینک دوستان
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 193
:: کل نظرات : 70

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 25

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 11
:: باردید دیروز : 1896
:: بازدید هفته : 11
:: بازدید ماه : 7969
:: بازدید سال : 25175
:: بازدید کلی : 528529
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان CINTELROM و آدرس cintelrom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.